کد مطلب:95660 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

خطبه 163-اندرز او به عثمان












[صفحه 412]

سخنی با عثمان من به عنوان سفیر مردم نزد تو آمده ام و در پشت سر من انبوهی از مردم ایستاده اند كه مرا میان خود و تو واسطه قرار داده اند. و از من خواسته اند تا از دلهای پردردشان و ظلم و بیدادی كه یاران و اطرافیان تو بر آنها روا داشته و آنان را خشمگین و اندوهگین ساخته است پیام آورم تا شاید به اصلاح امور خود بپردازی و آنان را از خود راضی گردانی. ای عثمان سوگند به خدا آنچنان پریشانم كه نمی دانم با تو چگونه سخن بگویم. از تو جور و ستمی كه بر این مردم رفته است چیزی نمی دانی و بهر چه من تو را سرزنش كنم كه خواهی گفت كه نمی دانم، اما به خرابكاریها و زشت كاریهای خود آگاهی ما هر دو سنت رسول خدا (ص) را دیده و بیانش را شنیده ایم و نیازی به یادآوری آن نیست. تو به جهت خویشاوندی با پیامبر خدا با او نزدیك بوده ای همچنان كه ما به او نزدیكیم، اما رفتار تو مانند دیگران نیست، پسر ابی قحافه و پسر خطاب نیز آن مقدار ستمی را كه تو بیاران پیامبر وا داشته ای بر كسی روا نداشته اند. پس ای عثمان تو كه به دامادی پیامبر افتخار یافته ای از كردار زشت خود بترس و سنت خدا و رسول را حفظ فرما تو میدانی كه راه دین بر همه روشن است و نشان

ه های دین بر همه معلوم و قرآن بر همه ما حاكم است... و باز ای عثمان تو میدانی كه بد تیری مردم در پیشگاه خداوند امام جبار و حاكم ستمگر است و مردم را به گمراهی می برد و سنتها را می میراند و شریعت را كه منبع سنت است محود می كند و روشهای متروك جاهلیت را تجدید می نماید و بدعتهای تازه می گذارد و بهترین بندگان پیشوای عادل و درستكاری است كه به راه حق هدایت شده و دیگران را نیز به این راه می برد. چنین شخصی سنت رسول خدا (ص) را نیكو می داند و به آن عمل می كند و بدعتهای ناپسند را نیز نابود می كند ای عثمان از پیامبر خدا شنیدم كه فرمود در روز قیامت پیشوای ستمكار را در حالتی می آورند كه یاری كننده ای ندارد و مجال عذرخواهی برایش نیست پس در آتش دوزخ انداخته می شود. ای عثمان تو را بخدا سوگند كه مبادا برای این ملت چنین پیشوایی باشی و سرانجام بدست بدخواهان خویش كشته شوی. از پیامبر به خاطر دارم كه می فرمود كه پس از من پیشوایی از امت من كشته می شود و با مرگ او خون و فساد همگان را در برمی گیرد و این قتل و آدمكشی تا قیامت ادامه می یابد و تباهكاریها در میان آنان نشر می یابد و حق از باطل دور می ماند و كسی آنها را از یكدیگر تمیز نمی دهد

. حال تو كه در مراحل پیری هستی و آفتاب زندگیت رو به غروب است بیش از این دستاویز دیگران مباش تا ترا هر جا كه مایلند بكشانند و به خاطر داشته باش كه برای رفع ستم از مردم مدینه مهلتی لازم نیست بر آنها كافیست كه فرمان عدالت به آنها برسد. تعلل در این مهم موجب زیان توست.


صفحه 412.